رشت-هویت گیلان:در روزگاری که ترازوی حقیقت کج میایستد و تیغ تهمت گاه پیش از قضاوت بر گلوگاه انصاف فرود میآید، دفاع از یک حقیقت ساده به خودی خود جسارت میطلبد.
این روزها هرکه لب به حمایت از یک واحد تولیدی گشاید، پیش از شنیدن استدلالش به وابستگی متهم میشود که “حتما پولی گرفتهاید!”، “لابد سهمی دارید!” و… این واژههای آلوده چنان بیپروا پرتاب میشوند که گویی وطندوستی، دلسوزی یا صرفاً وجدان دیگر دلیلی برای حمایت از تولید نیست.
آری، ما با وضعیتی مواجهایم که بعضی مسئولان محلی و برخی رسانه ها بیآنکه تردیدی روا دارند به هدفی واحد چنگ زدهاند؛ تعطیلی یک کارخانه! کارخانهای که با مجوزهای قانونی سالها در دل کوه، بدون رانت و امتیاز چراغ تولید را روشن نگاه داشته، اشتغال آفریده و بهجای بار شدن بر دوش دولت، باری از دوش او برداشته است. امااکنون گویی تمام عزمها، نه برای حل مشکل که برای حذف این واحد تولیدی جزم شده است!
مدعیان نام دغدغه مردم بر زبان دارند، اما رفتارشان سرشار از نگاههای شخصی و هیجانی است؛ تصمیمگیریهایی بر پایه احساس و نه استدلال که سخن از بحران آب میرانند؛ بیآنکه حتی اشاره کنند که همین کارخانه سالهاست انشعابی رایگان برای مردم همان روستا فراهم کرده؛ بیهیچ مطالبه، بیهیچ چشمداشت، بیهیچ امتیاز پنهانی؛تأسیساتی که با سختی از دورترین، کوهستانیترین و صعبالعبورترین نقطه آب را به پاییندست رسانده، امروز منکر دارد! مردم روستا سالهاست با همین آب نهفقط تشنگیشان را رفع کردهاند، بلکه شستوشو، کشاورزی، ساختمانسازی و هزار نیاز دیگر را از آن گذراندهاند.
آیا این پاسخ وفاداری با یک تولید کننده بومی است؟ آیا این رسم انصاف است که این خدمت بیمنت با تهمت و بیمهری پاسخ داده شود؟ مگر نه اینکه در هر گوشه دیگر کشور، همین آب با تعرفه و پرداخت هزینه اش در اختیار مردم است؟ مگر نه اینکه همین کارخانه، این آب را بستهبندی میکند و به دست مناطقی میرساند که از بیآبی، نه کمآبی، رنج میبرند؟ آیا این یاری به امنیت آبی کشور، اگرچه در مقیاسی محدود شایسته تحسین نیست؟ یا آنهم دلیلی تازه برای تخریب است؟
بله در زمان بحران باید کنار مردم ایستاد و باید صدای تشنگی را شنید. باید «اهم و فیالاهم» را شناخت. اما آیا رواست که تنها دلیل کمآبی را یک کارخانه بدانیم؟ آنهم در منطقهای که چندین چشمه جوشان دارد؟ آیا این بهانهجویی نیست؟ آیا این تنشآفرینی در پوشش دغدغهمندی نیست؟ بدتر آنکه این رفتارها دقیقاً خلاف همان چیزیست که ادعا میشود: حمایت از مردم! زیرا مردم این سرزمین، هم آب میخواهند، هم نان؛ هم زندگی، هم کرامت و هم صداقت و هم عقلانیت.
و چه تلخ است وقتی عده ایی که باید آینه حقیقت باشند، نقش پتک بر چهره عدالت ایفا میکنند و چه تلختر، وقتی مسئولانی که باید پناه تولید باشند به تماشاگران خاموش حذف آن بدل میشوند و حتی بدتر خود بازیگر اصلی آن هستند! کارخانهای که سالهاست بیسروصدا، بیحاشیه و بیوابستگی به قدرت فقط کار کرده و حالا در سکوت همانها که باید از تولید صیانت کنند به میدان تخریب سپرده شده است. شعارهای “حمایت از تولید” دیگر نه پشتوانهای است، نه مرجعی؛ تنها کلماتی چاپشده بر بنرهای بیمحتوا!
و آنگاه که کسی جرئت کند به دفاع برخیزد، فوراً هدف حمله قرار میگیرد. نه بر اساس استدلال، بلکه به جرمِ حمایت. گویی عدالت در ذهن برخی ها فقط زمانی معتبر است که با نظر شخصیشان تطابق داشته باشد.
مگر نه اینکه امیرالمؤمنین فرمود:
“لاتَترُکُوا الأمرَ بالمعروفِ والنَّهْیَ عنِ المُنکَرِ، فَیُوَلّى عَلَیْکُم شِرارُکُم”
(اگر امر به معروف و نهی از منکر را رها کنید، شرورترین افراد بر شما مسلط خواهند شد.)
این روزها، آنچه میشنویم، آوای قضاوت بیمحاکمه است و آنچه میبینیم، حذف عدالت بهنام حمایت است. حقیقت اما ایستاده است، ولو زیر بار تهمت، ولو در میان هیاهو؛
چنانکه یکی از شعرای حماسهسرا گفته بود:
به گردون گر به تیغم سر بریدند / ز حق نگذر که خونم میچکیدند
و مگر نه اینکه رهبر معظم انقلاب سالهاست هشدار دادهاند که:
“تولید، ستون فقرات اقتصاد کشور است. هر کس به تولید لطمه بزند، چه بداند چه نداند، در زمین دشمن بازی کرده است.”
اکنون باید پرسید که آیا تیغ قضاوتهای ما در دست کیست و بر پیکر کدام ستون فرود میآید! و با همه اینها،
ما همچنان به گفتگو باور داریم. ما دست دوستی، همکاری و تفاهم دراز میکنیم به سوی هر مسئولی، هر کارشناس مستقلی و هر رسانهای که با زبان منطق سخن بگوید؛ نه با فریاد، نه با داوری پیش از شنیدن. پس لطفا بیایید بنشینیم، بخوانیم، بررسی کنیم و بعد تصمیم بگیریم.
کارخانهای که سالها در سکوت کار کرده، حالا آماده است با صدای بلند، اما با متانت، از خود دفاع کند؛ نه برای ماندن به هر قیمت، بلکه برای ایستادن در کنار قانونی که خود به آن پایبند بوده. ما برای جنگ نیامدهایم. ما برای ساختن ایستادهایم.
ما در زمین این سرزمین ریشه داریم، و با همان دستی که میسازد، آمادهایم به تفاهم برسیم، اگر نیت، نیت اصلاح باشد.
و چه نیک سروده است استاد شهریار:
به سرما خوردهای دمساز با آتش نمیماند
به خاک افتادهی بیریشه، همپای وطن، نه
Thursday, 7 August , 2025