یادداشت: معصومه پاداش ستوده

در شرایطی که جنگ مستقیم ایران و رژیم صهیونیستی از مرحله‌ی تهدیدات لفظی عبور کرده و به فاز درگیری‌های نظامی رسیده، توجه به پشت جبهه از توجه به خط مقدم کمتر نیست.

تجربه‌ی تاریخی نشان می‌دهد که در هر جنگی، “ستون پنجم” یعنی همان عناصر نفوذی و مأموران جنگ روانی دشمن، می‌توانند بیش از توپ و تانک، امنیت وفت روحیه ملی را نشانه بگیرند.

امروز گیلان نیز مانند سایر نقاط کشور، از تیررس این جریان‌ها مصون نمانده است.

جنگ در خط رسانه؛ میدان تازه‌ی ستون پنجم

گیلان به دلیل موقعیت استراتژیک در شمال کشور، سابقه‌ی سیاسی خاص، بافت فرهنگی و جمعیتی متنوع، همواره محل طمع دشمنان برای نفوذ نرم بوده است. با آغاز انتقام ملی ایران در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی، فعالیت شبکه‌های معاند در فضاهای مجازی شدت گرفته و تمرکز ویژه‌ای بر استان‌هایی چون گیلان دارد. از دلسرد کردن جوانان نسبت به جهاد و مقاومت گرفته تا برجسته‌سازی مشکلات معیشتی و تزریق ناکارآمدی سیستماتیک؛ همه در خدمت عملیات روانی دشمن است.

هدف ستون پنجم: فروپاشی جبهه مردمی

در جنگی که جغرافیای آن ممکن است هزاران کیلومتر دورتر از گیلان باشد، اما نتیجه‌اش در کوچه‌پس‌کوچه‌های همین استان رقم می‌خورد. ستون پنجم تلاش دارد تا شبکه‌ی پشتیبانی اجتماعی را دچار تزلزل کند. از تضعیف نهادهای مردمی و انقلابی گرفته تا ایجاد نارضایتی نسبت به کمک‌رسانی به جبهه مقاومت. نفوذ در گروه‌های اجتماعی، رسانه‌های محلی، سلب اعتماد از جوانان گیلانی نسبت به آرمان‌گرایی انقلابی و حتی تلاش برای تضعیف چهره‌های جهادی و فعالان فرهنگی، از مصادیق این پروژه‌ی خطرناک است.

پاسخ به نفوذ؛ هوشیاری، جهاد تبیین، اقدام

آنچه امروز در برابر ستون پنجم در کشور به ویژه استان خودمان گیلان ضرورت دارد، چیزی بیش از هشدار است. مقابله با این پدیده، نیازمند:

شبکه‌سازی مردمی و انقلابی در لایه‌های اجتماعی،

جهاد تبیین مستمر در میان جوانان، به‌ویژه در دانشگاه‌ها و مدارس

حمایت رسانه‌ای و حقوقی از فعالان جبهه فرهنگی

و ورود سریع و قاطع دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی به مصادیق روشن نفوذ و خرابکاری است.

سخن پایانی

اگر جنگ نظامی در تهران یا خاک فلسطین یا فراز آسمان سوریه در جریان است، جنگ ترکیبی در دل رشت، بندر انزلی یا لنگرود و منجیل نیز فعال شده است.

گیلانِ دلیر که در تاریخ خود تجربه مبارزه با استعمار را در نهضت جنگل دارد، امروز نیز می‌تواند به سنگر نفوذناپذیر دشمن تبدیل شود، پس باید مراقب «ستون پنجم» باشیم؛ اما پرسش مهم اینجاست؛ چرا برخی از دل همین مردم، به ستون پنجم دشمن تبدیل می‌شوند؟ پاسخ در ترکیبی از ناآگاهی، ضعف ایمان، عقده‌های سیاسی و طمع مادی نهفته است.

گاهی فقر فکری یا سرخوردگی اجتماعی، فرد را به جایی می‌رساند که برای دیده شدن یا گرفتن امتیاز، به تریبون دشمن تبدیل می‌شود؛ بی‌آن‌که بدانند امنیت و آینده فرزندان خودشان را هم به آتش کشیده اند. بعضی نیز آگاهانه و با بغض نسبت به انقلاب، نقشه‌های دشمن را پیش می‌برند. اینجاست که جهاد تبیین و روشنگری نه فقط یک وظیفه، که ضرورتی حیاتی برای نجات دل‌های فریب‌خورده و مقابله با نفوذ خزنده ستون پنجم است.